هویت، سیاست و جنگ در افغانستان

دوستان عزیز سایه، سلام ویژه ی این صفحه را نیز بپذیرید.
در این صفحه نوشتاری منتشر می شود که در مورد زمینه های داخلی جنگ در افغانستان نوشته شده است. مبنای این نوشتار بخشی از تحقیقی است که توسط یک گروه چهار نفره در شبکه ی جامعه ی مدنی و حقوق بشر افغانستان در مورد جنگ و منازعه صورت گرفته و در کتابی منتشر شده بود. چون بخش های مختلف این کتاب به صورت جداگانه توسط اعضای گروه ما نوشته شده بود، نتیجه کار بیشتر شبیه مجموعه مقاله ای بود در مورد منازعات افغانستان. به دلیل همین کار جداگانه ی هر یک از اعضای گروه، مسئولیت هربخش از نوشته نیز طبیعتاً به دوش نویسنده ی آن بخش می باشد. این نوشتاریکی از بخش هایی بود که من کار کرده بودم. این نوشتار در این صفحه، با بازبینی و بسط و گسترش بیشتر و احیاناً اصلاحات و تغییرات بعضی از قسمت ها، با عنوان «هویت، سیاست و جنگ در افغانستان» در چندین بخش، به نوبت، بازنشر خواهد شد.
«هویت، سیاست و جنگ در افغانستان» ادعا دارد که اولاً بستر مساعد جنگ ها و منازعات در ساختار جامعه ی افغانستان و در متن روابط اجتماعی و فرهنگ قبیلوی مردم این کشور وجود داشته است زیرا که جامعه ی افغانستان گرفتار گسست های متعدد اجتماعی است و این گسست ها جامعه را به خرده هویت های قومی، قبیلوی، سمتی، مذهبی، زبانی، حزبی-گروهی و ... تقسیم کرده است. این خرده هویت ها در بستر فرهنگ قبیلوی به خصومت هویت ها منجر شده و از افغانستان یک جامعه ی متشتت و پراکنده به وجود آورده است. ثانیاً حکومت های استبدادی و ضدمردمی افغانستان از این بستر مساعد برای انحصار قدرت سیاسی و امکانات اقتصادی سوء استفاده کرده اند. ثالثاً فقر از یک سو زمینه ی منازعات را بیشتر مساعد ساخته است و از سوی دیگر توانایی های شهروندی و ابتکار عمل مردم افغانستان را از آنها گرفته است. این نوشتار معتقد است که جنگ ها و منازعات افغانستان در صورتی قابل رفع است که اول، جامعه ی افغانستان از تشتت و خصومت هویت ها نجات پیدا کنند و هویت ملی بر هویت های قومی، قبیلوی، مذهبی، زبانی، سمتی، حزبی-گروهی و... چیره شود. دوم، فرهنگ خصومت پیشه و انعطاف ناپذیر قبیلوی جای خود را به فرهنگ منعطف و دیگرپذیر مدنی دهد تا حساسیت های قبیلوی، قومی، مذهبی، زبانی، سمتی و... را به خصومت و جنگ نکشاند. سوم، از گرایش های انحصار طلبانه و استبدادیِ فاشیستی، اتنوسنتریستی، سکتاریستی و حرکت های بنیادگرایانه و تمام طلبانه در رهبری دولت و قدرت سیاسی جلوگیری شود و یک نظام دموکراتیک و مردمی بر مبنای عدالت اجتماعی و مشارکت همگانیِ مردم افغانستان تشکیل شود و تعصبات و زیاده طلبی های قومی، قبیلوی، مذهبی، زبانی، سمتی، جنسیتی و ... مبنای عمل حکومت ها و ادارات عمومی افغانستان نباشد. و صد البته که روایت های استبدادی و قومی از تاریخ افغانستان نیز باید بازنگری شود و جنایات وحشتناک ضدبشری گذشته نیز باید در پیشگاه تاریخ و وجدان انسانی مردم افغانستان و جامعه بشری مورد قضاوت و بازپرسی قرار بگیرد. چهارم، دولت باید در راستای فقرزدایی و رفع بیکاری تلاش کند و امکانات اشتغال سالم و عادلانه را برای شهروندانش مساعد سازد و همه شهروندان را از امکانات اولیه ی زندگی برخوردار سازد. «هویت، سیاست و جنگ در افغانستان» همچنین معتقد است که توسعه ی اقتصادی مقدم بر توسعه ی سیاسی است و بدون رفاه نسبی اقتصادی رسیدن به توسعه ی سیاسی و زندگیِ مدنی امکان پذیر نیست. 
امیدوارم که «هویت، سیاست و جنگ در افغانستان» بتواند نکاتی را برای اندیشیدن بیشتر نشاندهی کند. این نوشتار به نظریات اصلاح گرانه و روشنگرانه ی خوانندگان نیک اندیش بسیار ضرورت دارد و از آنها به گرمی استقبال می کند و پیشاپیش خود را مدیون دوستانش می شمارد.

«سایه» 

۱ نظر:

سینا گفت...

چه خوب. من منتظر مطالبی که در این صفحه خواهد آمد می مانم. یاد داشتی که برای معرفی این صفحه گنجانده شده مرا مشتاق می سازد که این صفحه را پی گیری کنم. امیداوارم که دیدگاهی نوتر و متفاوت تر از نوشته های معمول در باره تاریخ افغانستان و جنگ هایی که در این کشور اتفاق افتاده است بخوانم. موفق باشی.