۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

دوستان عزیز سلام
«سایه» سایه ی من است؛ طرح گنگی از قد و قامت من که همواره با من خزیده است و اینک چشم انداز نگاه تیزبین شما. ما بیشتر از آنکه قادر به دیدن «خودِ» همدیگر باشیم، تنها با سایه های همدیگر آشنا بوده ایم. حتا اغلباً خود را نیز در سایه یی که به دنبال مان می لغزد می شناسیم. شاید ما توان آن را نداریم که «خود» را بی واسطه و بی وسیله یی نگاه کنیم و بشناسیم، هرچند کمتر متوجه می شویم که آنچه می شناسیم فقط سایه یی از ماست.
من تا آنجا که می توانم و مجال می یابم در «سایه» دغدغه های پراکنده و متنوع خود را، در هر زمینه و هر رنگ، خواهم نگاشت. این صفحه هیچ ادعایی نخواهد داشت و صرفاً بیانگر دغدغه های متنوع ذهن پراکنده ی صاحبش خواهد بود. دغدغه هایی که مجال هرگونه تخصص و پیوند موضوعی را از اجزای این صفحه می گیرد. من بنا بر سلیقه شخصی خودم گاهی شعر خوانده ام و گاهی رمان و داستان کوتاه. گاهی وسوسه ی ادبیان و نظریه های ادبی و گاهی نیز دغدغه ی هنر و مسایل هنری مرا به طرف خود کشانده است. گاهی زبان شناسی و فلسفه زبان خوانده ام و گاهی هم مسایل اجتماعی، سیاسی و تاریخیِ کشورم مرا به خود مشغول کرده است. گاهی هم مجبور شده ام در زمینه هایی که هیچ علاقه نداشته ام، اما از سر ناگزیریِ روزگار و گذران زندگی، چیزی بخوانم و یا بنویسم. گاهی که می توانسته ام با روزگار کنار بیایم و یا دست کم ناگزیری هایش را نادیده بگیرم و با آن سبکسری کنم، مطابق ذوقم معلمی کرده ام و گاهی که مجبور شده ام، به روزمره گی افتاده ام و چیزکی برای ارایه در یک «گارگاه» با مجموعه ای از آدم های اکثراً بی همزبان و بی همدل تدارک دیده ام و یا در مباحثات فرمایشیِ موسساتی که اکت نهادهای مدنی را در می آورند و برای ربودن پول از سازمان های خارجی با هم رقابت می کنند، شرکت کنم و در هر کدام بنا بر اکراه یا ضرورت، ناگزیر شده ام خود را مطابق شرایط جدید قالب بزنم. «روزگار آیینه را محتاج خاکستر کند»
با این همه تمام خوشحالی ام این است که در میان این پراکندگی، دغدغه های اولی ام را همچنان حفظ کرده ام و گاهی می توانم مطابق ذوق خودم کتاب بخوانم و بیاندیشم و شاید چیزی بنویسم.
روشن است که در هیچ کدام چیزی ندارم که ادعایی را برای من اثبات کند. در این صفحه هر یکی از این دغدغه ها یا ناگزیری ها بازتاب خواهد یافت.
امیدوارم دوستان از چشم انداز پراکنده و بی نظم «سایه» دلسرد نشوند و پراکندگی ها و کاستی ها را بر او ببخشایند و نیز نگاه ناقد و منصف شان را از آن دریغ نکنند.
سپاسگذارم

۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام سرامد عزیز
وبلاگت را تبریک می گویم. زیباست. در فرصت های مناسب ازش دیدن خواهم کرد.

سرامد گفت...

تشکر عزیز
کاش می شد می شناختمت. نه نامی نه آدرسی. فقط می توانم حدس بزنم برای شناختن ات. به هر حال تشکر

ali reza samadi گفت...

آقای سرامد سلام به شما.

سری به وبلاگ سایه زده و نوشته های شما را پال پال کردم. انچه دیدم زیبا بود و یادآور خواطرات شیرین شما. احساس، تفکر و تلاش های شما ستودنی است. آرزوی توفیقات بیشتر شما را دارم.
علی رضا صمدی
ممبئ - هند

Nasim sahel گفت...

سلام استاد
راستی استاد
این عکس زمینه و دیزاینش خیلی گرافیک بالا میخواهد
در اینترنت های سریع سرعت خیلی خوب است
اما در اینترنت های کم سرعت بسیار خراب و بعضی وقت ها به شکل غیر قایل خواندن میاید.
استاد امید است که بتوانید این دیزاینش را کمی تغیرر دهید.
تشکر
البته یک پیشنهاد به نظرم خودم بود.
چون اکثرا وب لاک شما را مطالعه میکنم.